قیمت سهام و اوراق قرضه حاوی انواع اطلاعات در مورد باورها و انتظارات سرمایه گذاران است. به عنوان مثال، نرخ بهره بدهی بانکی که توسط FDIC بیمه نشده است، اطلاعاتی در مورد سلامت بانکهای صادرکننده بدهی دارد. متأسفانه، مشکلات در استخراج اطلاعات از این قیمتهای بدهی تبعی، سودمندی اطلاعات را برای تنظیمکنندهها و سیاستگذاران کاهش میدهد.
قیمت سهام و اوراق قرضه حاوی انواع اطلاعات در مورد باورها و انتظارات سرمایه گذاران است. به عنوان مثال، نرخ بهره بدهی بانکی که توسط FDIC بیمه نشده است، اطلاعاتی در مورد سلامت بانکهای صادرکننده بدهی دارد. متأسفانه، مشکلات در استخراج اطلاعات از این قیمتهای بدهی تبعی، سودمندی اطلاعات را برای تنظیمکنندهها و سیاستگذاران کاهش میدهد.
از زمانی که بیمه سپرده مطرح شد، اقتصاددانان و سیاستگذاران سعی در اصلاح پیامدهای ناخواسته آن داشتند. قلب مشکل این است که بیمه سپرده با نیروهای طبیعی بازار مقابله می کند که معمولاً بانک ها را از ریسک بیش از حد باز می دارند. برای اکثر شرکتها، پذیرش ریسک بیشتر به این معنی است که باید برای جمعآوری پول بیشتر بپردازند، زیرا سرمایهگذاران برای پوشش ریسک، بازده بالاتری را طلب میکنند. اما بانکها میتوانند از چنین فشار مستقیم بازار اجتناب کنند، زیرا سپردهگذارانی که میدانند سپردههایشان تضمین شده است، انگیزه کمی برای تقاضای نرخ بالاتر یا برداشت وجوه خود ندارند.
یکی از ابزارهای پیشنهادی برای تزریق نظم و انضباط بیشتر در بازار به بخش بانکداری، الزام بدهی تبعی است. بانکها را مجبور میکند بدهیهایی را صادر کنند که دولت آن را تضمین نمیکند و تنها پس از رضایت همه سپردهگذاران پرداخت میشود. الزام اجباری بدهی تبعی یکی از اصلاحاتی بود که در مطالعه ای در سال 1986 به سفارش انجمن بانکداران آمریکا توصیه شد. علاوه بر این، قانون نوسازی مالی 1999 مستلزم آن است که شرکت های بانکی بزرگ همیشه حداقل یک بدهی معوق داشته باشند (البته نه لزوماً تبعی) که توسط یک آژانس رتبه بندی اعتبار تجاری رتبه بندی شده است.
برخی از کارشناسان معتقدند که بدهی های فرعی غیر ضروری است زیرا سرمایه سهام در حال حاضر به سپرده گذاران و سایر طلبکاران بانکی لایه ای از حمایت می دهد. اما سهام بانکها - یعنی سهام آنها - در صورت افزایش سود آنها ، از بین می رود ، بنابراین چشم انداز سهام بالاتر می تواند آنها را ترغیب کند تا خطرات بیشتری را به همراه داشته باشند. بدهی نسبت به جنبه ضرر ریسک حساس تر است زیرا فاقد القاء صعودی سود بالاتر است. بنابراین بدهی فرعی به سپرده گذاران و طلبکاران عمومی در برابر ضرر و زیان همانند سهام ، بدون ایجاد انگیزه برای فرض بیشتر ریسک ، به سپرده گذاران و طلبکاران عمومی می دهد.
یک کانال مهم که از طریق آن طلبکاران فرعی می توانند نظم و انضباط مبتنی بر بازار را اعمال کنند ، قیمت گذاری بدهی های فرعی است: بانک های ریسک پذیر برای صدور چنین بدهی باید نرخ بهره بالاتری را نسبت به بانک های ایمن بپردازند. از آنجا که بدهی های فرعی فقط پس از سپرده گذاران بازپرداخت می شود ، کسانی که آن را در اختیار دارند ، ضررهایی را جذب می کنند که در غیر این صورت به سپرده گذاران بیمه نشده و صندوق بیمه سپرده تعلق می گیرد. بر خلاف سپرده گذاران ، طلبکاران فرعی نمی توانند مطمئن باشند که می توانند وجوه خود را از بانکی که بدهی خود را زیر سوال می برد ، برداشت کنند. در نتیجه ، بازده بدهی فرعی بانکها باید با ریسک پذیری بانک متفاوت باشد و تصمیمات مدیران بانک و سهامداران برای افزایش ریسک موسسات آنها هزینه صدور بدهی را افزایش می دهد.
این که آیا بازگرداندن سه تا چهار درصد از وجوه بانک (سهم معمولی مورد نیاز در اکثر پیشنهادات اجباری بدهی) ، نظم و انضباط معنی داری را برای ریسک پذیری اعمال می کند ، قابل بحث است. با این حال ، تا آنجا که بازده بدهی های فرعی جدید و برجسته را منعکس می کند ، ریسک اساسی را منعکس می کند ، الزامات اجباری بدهی می تواند به بازارها و سرپرستان بانکی اطلاعات مفیدی در مورد ریسک شرکتهای بانکی بدهد. مروری بر تحقیقات اخیر در مورد اطلاعاتی که می توان از این بازده ها جمع آوری کرد ، نشان می دهد که باید کارهای بیشتری برای استخراج شاخص های ریسک مفید و قابل اعتماد از آنها قبل از الزام بدهی فرعی برای بانک ها انجام شود.
گسترش اعتبار
برای استخراج اطلاعات از بازده بدهی های تبعی در مورد تصور سرمایه گذاران از ریسک اساسی ناشران مختلف، محققان باید انواع دیگری از اطلاعات را از بازده حذف کنند، مانند اطلاعاتی که منعکس کننده تغییرات نرخ بهره است. برای انجام این کار، آنها می توانند یک اسپرد اعتباری ایجاد کنند، که به عنوان تفاوت بین بازده اوراق قرضه پرریسک و اوراق قرضه بدون ریسک با همان سررسید، که معمولاً اوراق قرضه خزانه داری ایالات متحده است، محاسبه می شود. چنین اسپرد اعتباری اغلب به عنوان حق بیمه پرداختی به دارندگان اوراق قرضه برای ریسک نکول تعبیر می شود. بازده اوراق پرخطر نیز باید برای در نظر گرفتن سایر تفاوتهای بین دو نوع اوراق، مانند گزینههای تعبیهشده، تعدیل شود، زیرا این موارد بر بازده اوراق تأثیر میگذارد و در اسپرد اعتبار منعکس میشود.
یکی از نمونههای یک اختیار تعبیهشده، ارائه فراخوان است که به ناشر اجازه میدهد اوراق قرضه را با قیمتی که از قبل تعیین شده است بازخرید کند. ناشر هزینه این ماده را با ارائه بازدهی بالاتر در انتشار اوراق قرضه پرداخت می کند. اگر بازدهی چنین اوراقی برای ذخیره فراخوان تعدیل نشده بود، تفاوت بازدهی بین یک اوراق قرضه قابل پرداخت و یک اوراق خزانه با سررسید یکسان، ریسک نکول را بیش از حد نشان میدهد، زیرا شامل ارزش خرید میشود. وثیقه نوع دیگری از گزینه های تعبیه شده است. با ارائه اوراق بهادار مرتبط با وثیقه، یک شرکت می تواند بدهی را با بازدهی پایین تر از کیفیت اعتبار کلی شرکت که دیکته می کند منتشر کند. در نتیجه، اسپردهای اعتباری روی اوراق قرضه وثیقهشده، حق بیمه واقعی ریسک نکول ناشر را کمتر از میزان واقعی اعلام میکند.
همانطور که این مثالها نشان میدهند، برای محاسبه یکپارچگی اعتبار در سراسر انتشارات اوراق قرضه و بین ناشران، باید نمونه اوراق قرضه پرخطر را به مسائل ساده وانیلی محدود کرد - یعنی اوراق بدهی با کوپن ثابت بدون گزینههای تعبیهشده یا سایر مقررات - یابازده را برای هر نوع زنگ و سوت با مشکل تنظیم کنید. خبر خوب این است که شرکت ها به طور فزاینده ای اوراق قرضه وانیلی ساده منتشر می کنند.
با این حال، حتی یک نمونه بزرگ از اوراق قرضه وانیلی ساده به ما اجازه نمی دهد تا محتوای اطلاعاتی اسپرد اعتبار مربوط به ریسک نکول را به طور کامل مشاهده کنیم. از این گذشته، اسپرد اعتباری که به عنوان تفاوت در بازده بین اوراق قرضه پرخطر و اوراق خزانه اندازه گیری می شود، نه تنها ریسک اعتباری، بلکه حق بیمه نقدینگی، تفاوت مالیاتی بین بدهی شرکت ها و دولت ایالات متحده و سایر عوامل را منعکس می کند. شواهد نشان می دهد که به طور متوسط، 25 درصد از اسپرد اعتبار اندازه گیری شده را می توان به ریسک نکول نسبت داد.
استخراج اطلاعات مفید
فکر کردن در مورد اعتبار به عنوان سیگنال پر سر و صدا از خطر پیش فرض مفید است. حرکات گسترش اعتبار ممکن است ناشی از تغییر در ریسک پیش فرض یا یکی دیگر از عواملی باشد که تفاوت عملکرد بین یک پیوند خطرناک و پیوند بدون ریسک از همان بلوغ را تعیین می کند. در حقیقت ، در صورت افزایش ریسک پیش فرض ، در صورت افزایش تغییرات در اثرات مالیاتی یا حق بیمه نقدینگی ، این گسترش می تواند کاهش یابد. بنابراین ، استفاده از اعتبار به عنوان سیگنال ریسک بانکی تنها در صورتی که نسبت سیگنال به نویز به اندازه کافی بالا باشد برای تولید اطلاعات قابل اعتماد معنی دارد.
اگرچه ساده ترین راه برای محاسبه گسترش اعتبار ، تفریق بازده بدون ریسک از یک ریسک پذیر است ، یک رویکرد جایگزین و ساده تر مزایای قابل توجهی را ارائه می دهد. از پیشرفت در مدل سازی نظری گسترش اعتبار برای ساخت کل منحنی های گسترش برای نمونه ای از شرکت های بانکی و برای نمونه ای از بنگاه های غیر بانکی استفاده می کند. به اصطلاح روش کاهش یافته برای قیمت گذاری اوراق قرضه خطرناک ، که توسط دارل دافی ، کن سینگلتون ، رابرت جارو و استوارت تورنبول پیشگام شده است ، در میان دیگران ، الگویی را ایجاد می کند که احتمالاً هر بنگاه به طور پیش فرض ، چقدر سرمایه گذاران از دست می دهند ، اگر سرمایه گذاران از دست بدهند ، چه میزان سرمایه گذاران را از دست می دهند. و چگونه احتمال تغییر پیش فرض با سایر نرخ بهره. اگر مدل پیش فرض با بازده در هر دو اوراق قرضه خطرناک و عاری از ریسک که در واقع در بازار معامله می شوند ، کالیبره شود ، می توان از آن برای تخمین بازده در اوراق قرضه که معامله نمی شوند-با سررسید های مختلف یا حتی با گزینه های تعبیه شده استفاده شود. نرخ بهره مشاهده شده حاکی از مقادیر خاصی برای مواردی مانند احتمال پیش فرض است و هنگامی که ما آن اعداد را پایین می آوریم ، مدل به ما اجازه می دهد اوراق قرضه هر بلوغ یا حتی گزینه هایی را در آن اوراق قرضه قرار دهیم. این به محقق این امکان را می دهد تا اعتبار "ضمنی" را برای هر بلوغ ممکن گسترش دهد ، حتی اگر هیچ پیوندی از آن سررسید در حال تجارت نباشد. منحنی گسترش اعتبار در اصل یک ساختار مدت گسترش اعتبار برای هر شرکت در یک مقطع زمانی است.
یکی از مزیت های پشتیبان گیری اعتبار از یک مدل قیمت گذاری نظری این است که این روش به طور ضمنی برای اجزای گسترش ، مانند نقدینگی و حق بیمه مالیاتی ، کنترل می کند که مربوط به حق بیمه پیش فرض در معرض خطر نیست. در مقایسه با گسترش اعتبار ساده (محاسبه شده به عنوان تفاوت بین بازده اوراق قرضه خطرناک و بدون ریسک) تفاوت در گسترش اعتبار مبتنی بر مدل در بنگاه های نمونه بیشتر از اختلاف در حق بیمه پیش فرض در معرض خطر است تا از نقدینگی و اثرات مالیاتی. داشتن یک ساختار کامل از گسترش اعتبار ، مقایسه آنها را در بنگاه ها و در طول زمان آسان تر می کند. در مقابل ، رویکرد ساده و متفاوت عملکرد فقط می تواند از گسترش اعتبار در نقاطی در طیف بلوغ استفاده کند که در آن می توان بازده اوراق قرضه خطرناک و بی خطر را مشاهده کرد. سرانجام ، با ساخت یک منحنی کامل اعتبار اعتبار برای هر شرکت در هر نمونه در هر مقطع زمانی ، محققان می توانند ارزیابی کنند که آیا سطح ، شیب و انحنای آن حاوی اطلاعات مفیدی است.
یک سوال طبیعی طبیعی این است که آیا گسترش اعتبار واقعاً ریسک اعتباری را منعکس می کند؟برای استفاده مجدد از آن ، آیا شرکت هایی با گسترش اعتبار بزرگتر خطر بیشتری از پیش فرض دارند؟پاسخ به این سؤال دلگرم کننده است: داده ها از دو نقطه مختلف در منحنی ، سه و هفت سال ، نشان می دهد که بانکهایی که دارای اعتبار بیشتری هستند نیز خطر بیشتری از پیش فرض دارند (همانطور که توسط ترازنامه ها و صورتهای درآمد اندازه گیری می شود). سالهای سه و هفت برای ارزیابی انتخاب شدند زیرا منحنی گسترش اعتبار بیشتر از قیمت اوراق قرضه مشاهده شده که دارای سررسید بین دو تا ده سال است ، ساخته می شود و اعتبار در محدوده سه تا هفت ساله با دقت بیشترین اندازه گیری می شود.
اقدامات ریسک بانکی شامل پروکسی برای استحکام درآمد ، کیفیت دارایی ، ریسک دارایی و اهرم ترازنامه است. مطالعات مربوط به خرابی های بانکی دهه 1980 نشان داده است که این عوامل به طور جمعی با احتمال عدم موفقیت مرتبط است.(نگاه مستقیم به گسترش اعتباری بانک های شکست خورده به چند دلیل دشوار است: اول ، خرابی های بانکی در موسسات کوچکتر متمرکز شده است ، که بعید به نظر می رسد مسائل مربوط به بدهی های فرعی را معامله کنند. دوم ، بیشترین داده های موجود در مورد بانک ها-قیمت بدهی از 10 تا 15 سال گذشته است ، دوره ای از عملکرد نسبتاً قوی با تعداد کمی از بانک های مشکل و حتی خرابی های بانکی کمتر.)
پاسخ به سوال بعدی که آیا تغییرات ریسک بانکی در تغییرات اسپرد اعتبار منعکس می شود، چندان دلگرم کننده نیست. به نظر می رسد هیچ رابطه ثابتی بین تغییرات در اسپرد اعتبار و تغییرات در معیارهای ریسک بانک وجود ندارد. اگر اسپرد اعتباری منعکس کننده ریسک است، چرا تغییرات در یکی منعکس کننده تغییرات در دیگری نیست؟مشکل به این دلیل به وجود می آید که اسپرد اعتبار به تغییرات در سه عامل بستگی دارد: احتمال نکول، زیان مورد انتظار در صورت نکول و قیمت ریسک در بازار. فقط دو مورد اول مربوط به مبانی ترازنامه است. اگر قیمت بازار ریسک تغییر کند، همانطور که شواهد دیگر از بازارهای مالی نشان می دهد، نویز را به فرآیند تغییرات اسپرد اعتبار وارد می کند، بنابراین رابطه ضعیف بین تغییرات اسپرد اعتبار و متغیرهای ریسک حسابداری تعجب آور نیست. با این حال، نشان می دهد که بازده بدهی های تبعی صادر شده توسط بانک ممکن است شاخص مفیدی برای تغییرات در وضعیت یک بانک نباشد.
یک اسپرد منفرد ممکن است تغییرات در ریسک بانک را پیش بینی نکند، اما شکل کلی منحنی اسپرد اعتباری را پیش بینی می کند. به ویژه، یک منحنی تندتر پیش بینی می کند که بانک در آینده نزدیک ریسک بیشتری خواهد داشت. شیب اسپرد اعتبار، ریسک آتی بانک را پیشبینی میکند (اندازهگیری شده با دادههای ترازنامه بانکی و صورتهای سود)، حتی پس از کنترل معیارهای حسابداری فعلی ریسک بانک، رتبهبندی اعتباری شرکتها، سطح فعلی اسپرد اعتبار، و اطلاعات در سطح اقتصاد. به طور کلی، دادهها رابطه معناداری بین شیب اسپرد اعتبار و معیارهای حسابداری آتی ریسک بانک را نشان میدهند.
طراحی یک سیستم
چندین روش برای تحمیل یک بدهی فرعی به بانک ها پیشنهاد شده است. دانستن نیروهایی که گسترش اعتبار را جابجا می کنند می توانند تصمیماتی را در مورد چگونگی طراحی یک سیستم بدهی فرعی اجباری آگاه سازند. علاوه بر این ، اهداف هر گونه طراحی باید با دقت در نظر گرفته شود. به عنوان مثال ، اگر هدف بدهی ایجاد یک بافر ضرر برای محافظت از سپرده گذاران بیمه نشده و FDIC باشد ، ممکن است توصیه شود که فقط بدهی های فرعی طولانی مدت را صادر کنید و فقط به ندرت. در این حالت ، سؤالاتی در مورد چگونگی گسترش اعتبار نشان دهنده خطر واقعی بانک غیرمادی است. از طرف دیگر ، اگر هدف بدهی فرعی ارائه سیگنال مبتنی بر بازار از تغییرات در کیفیت اعتبار بانک ها باشد ، پس باید بدهی برای تقویت آن سیگنال طراحی شود. تولید منحنی گسترش اعتبار غنی از اطلاعات ممکن است نیاز به داشتن چندین بدهی فرعی در هر نقطه و همچنین طیف گسترده ای از سررسید داشته باشد. علاوه بر این ، از آنجا که بیشترین اطلاعات در مورد یک شرکت در زمانی که بدهی آن را صادر می کند ، تولید می شود ، صدور نسبتاً مکرر مطلوب خواهد بود.
برخی از ویژگی های بدهی برای پیوند بین ریسک بانکی و گسترش اعتبار بسیار مهم است و برخی از موارد به سختی به هیچ وجه. به عنوان مثال ، محتوای اطلاعاتی از گسترش اعتبار نسبت به اینکه بانک بدهی با نرخ ثابت یا شناور (معادل اوراق قرضه با نرخ قابل تنظیم) را صادر می کند ، غیر حساس به نظر می رسد. این هیچ دلیل قانع کننده ای برای تنظیم کننده ها برای مشخص کردن کدام نوع بدهی که بانک ها باید صادر کنند ، نمی گذارد. یکی از اولین پیشنهادات مربوط به یک بدهی فرعی ، می خواست بدهی قابل حمل باشد - به این معنی که دارندگان بدهی می توانند اوراق قرضه را با قیمت از پیش تعیین شده به صادرکننده بفروشند - به عنوان راهی برای گرفتن برخی از اختیار از دست تنظیم کننده ها. یعنی اگر سرمایه گذاران یک بانک ریسک پذیر را ببینند ، می توانند با خرید بدهی و در نتیجه کاهش اندازه بانک ، آن را نظم دهند.
متأسفانه ، رفع یک مشکل دیگر ایجاد می کند. ایجاد بدهی با نرخ ثابت ، سودمندی خود را به عنوان سیگنال خطر از بین می برد. گسترش اعتباری در چنین بدهی ها ، اغلب رابطه بسیار کمی یا حتی یک رابطه منحرف را با ریسک اساسی بانک تحمل می کند. بنابراین به نظر می رسد که طراح یک بدهی فرعی باید بین استفاده از بدهی را برای محدود کردن اختیار نظارتی در بسته شدن بانکها و استفاده از گسترش اعتبار در آن بدهی به عنوان یک سیگنال ریسک انتخاب کند.
خوشبختانه ، یک تعدیل کوچک ، تغییر نرخ بهره در بدهی قابل حمل از ثابت تا شناور ، اجازه می دهد تا سیگنال ریسک تعبیه شده در گسترش اعتبار از مقدار تغییر گزینه PUT متصل به بدهی فرعی طبقه بندی شود. بنابراین ، در اصل ، این امکان را هم برای بسته شدن زودرس و هم خصوصیات سیگنال ریسک فراهم می کند تا در یک مورد بدهی فرعی گنجانیده شود.
نتیجه
شواهد مربوط به گسترش اعتبار و منحنی های گسترش اعتبار نشان می دهد که این منابع اطلاعاتی می توانند روزی برای آژانس های نظارتی بانکی مفید باشند. با این حال ، در این زمان ، شواهد بسیار ضعیف است تا توجیه تحمیل بدهی تابعه اجباری را توجیه کند ، به ویژه اگر هدف آن افزایش نظم و انضباط در بازار در شرکت های بانکی و ارائه اطلاعات بهتر به سرپرستان بانک در مورد شرایط تغییر بانک ها باشد. قبل از اینکه سرپرستان گسترش اعتباری از بدهی های فرعی را به داشبورد خود از سیگنال های هشدار دهنده اولیه از وخیم تر شدن شرایط بانکی اضافه کنند ، باید کارهای بیشتری در زمینه استخراج شاخص های ریسک مفید و قابل اعتماد انجام شود. بنابراین ، با وجود برخی از نتایج دلگرم کننده ، ما قبل از تصمیم گیری برای تحمیل هرگونه قانون جدید در مورد چگونگی تأمین اعتبار بانک ها ، به شواهد بیشتری در مورد ارزش اطلاعات گسترش اعتبار به تنظیم کننده ها و بازارها نیاز داریم.
قرائت های توصیه شده
- جورج جی. بنستون ، رابرت A. آیزنبیس ، پل م. هورویتز ، ادوارد جی. کین و جورج جی کافمن. 1986. چشم انداز در مورد بانکداری ایمن و سالم: گذشته ، حال و آینده. بوستون ، ماس: MIT Press ، صص 192-96.
- رابرت سعادت. 2001. "نظم و انضباط در بازار و بدهی های فرعی: بررسی برخی از موضوعات برجسته" ، بانک مرکزی فدرال رزرو شیکاگو ، چشم انداز اقتصادی (سه ماهه اول) ، صص 24-45.
- رابرت دیانگ ، مارک فلانری ، ویلیام لنگ و سورین سورسکو. 2001. "محتوای اطلاعات رتبه بندی آزمون بانکی و قیمت بدهی های فرعی ،" مجله پول ، اعتبار و بانکداری ، جلد. 33 ، صص 900-925.
- داگلاس دبلیو الماس ، و راغورام جی راجان. 2000. "یک تئوری سرمایه بانکی" ، مجله دارایی (دسامبر) ، جلد. 55 ، نه. 6 ، صص 2431-65.
- دارل دافی ، و کن سینگلتون. 1999. "مدل سازی ساختارهای مدت اوراق قرضه پیش فرض ،" بررسی مطالعات مالی ، جلد. 12 ، صص 687-720.
- داگلاس اونوف و لری وال. 2000. "بدهی فرعی به عنوان سرمایه بانکی: پیشنهادی برای اصلاح نظارتی" ، بانک مرکزی فدرال رزرو شیکاگو ، چشم انداز اقتصادی ، صص 40-53.
- رانگ فن، جوزف جی. هابریچ، پیتر ریچکن و جیمز بی تامسون. 2003. "دریافت بیشترین بهره از الزامات بدهی تبعی اجباری"، مجله تحقیقات خدمات مالی، جلد. 24 (اکتبر/دسامبر)، صص 149–79.
- مارک فلانری و سورین سورسکو1996. "شواهد نظم و انضباط بازار بانک در بازده اوراق قرضه تبعی: 1983-1991"، مجله مالی، صفحات 1347-77.
- جوزف جی. هابریچ. 1998. "بدهی تبعی: عشق سخت به بانک ها؟"بانک فدرال رزرو کلیولند، تفسیر اقتصادی (دسامبر).
- جولاپا جاگتیانی، جورج کافمن و کاترین لمیو. 2002. "اثر ریسک اعتباری بر بازده اوراق قرضه بانک و شرکت هلدینگ بانک: شواهدی از دوره پس از FDICIA"، مجله تحقیقات مالی، جلد. 25، صص 559-75.
- رابرت جارو و استوارت ترنبول1995. "قیمت گذاری مشتقات در اوراق بهادار مالی مشمول ریسک اعتباری"، مجله مالی، جلد. 50، صص 53-86.
- مایکل کوهن، و آنتونی ام. سانتومرو. 1980. "تنظیم سرمایه بانک و ریسک پرتفوی"، مجله مالی (دسامبر)، جلد. 35، شماره5، صص 1235-44.
- C. N. V. کریشنان، پیتر ریچکن و جیمز بی تامسون. 2006. "در مورد شیب گسترش اعتبار و پیش بینی ریسک بانک، مجله پول، اعتبار و بانکداری، جلد. 38 (سپتامبر)، صص 1545-74.
- C. N. V. کریشنان، پیتر ریچکن و جیمز بی تامسون. 2005. "نظارت و کنترل ریسک بانک: آیا بدهی پرخطر هر هدفی را دنبال می کند؟مجله مالی، جلد. 60 (بهمن)، صص 343-78.
- ویلیام پی اوستربرگ و جیمز بی تامسون. 1991. "اثر بدهی تبعی و اوراق قرضه تضمینی بر هزینه سرمایه برای بانک ها و بر ارزش بیمه سپرده فدرال"، مجله بانکداری و مالی، جلد. 15 (سپتامبر)، صص 939-53.
- آندره آ سیرونی. 2003. "تست برای نظم و انضباط بازار در بانکداری اروپا "صنعت: شواهدی از مسائل بدهی تبعی"، مجله پول، اعتبار و بانکداری، جلد. 35، صص 443-72.
- لری دی وال. 1989. "برنامه ای برای کاهش زیان های بیمه سپرده های آینده: بدهی تبعی قابل انتقال"، بانک فدرال رزرو آتلانتا، بررسی اقتصادی (ژوئیه/آگوست)، صفحات 2-17.
دیدگاههایی که نویسندگان در تفسیر اقتصادی بیان میکنند متعلق به آنها است و لزوماً دیدگاههای بانک فدرال رزرو کلیولند یا هیئت حکام سیستم فدرال رزرو نیست. این اثر تحت مجوز Creative Commons Attribution-NonCommercial 4. 0 International مجوز دارد. این مقاله و داده های آن در معرض تجدید نظر هستند. لطفا برای به روز رسانی به clevelandfed. org مراجعه کنید.
نقل قول پیشنهادی
هابریچ، جوزف جی، و جیمز بی تامسون. 2007. "سرمایه های اعتباری و بدهی تبعی."بانک فدرال رزرو کلیولند، تفسیر اقتصادی 3/1/2007.